اختصاصي سايت خبري ويرا -در تاريخ پر فراز و نشيب سرزمين آلامتو همواره مرداني از جنس" رحمت " بودهاند كه پابهپاي سختيها و رنجها در تمام برههها پاي آرمانها و اهداف نظام و كشور خود ايستادهاند و لحظه اي از اين هدف و مسير دور نشده اند.
مصائب و دشواريهاي زندگي مردمان اين سرزمين محصور در مرزهاي خود نيست و اتفاقات و حوادث به گونهاي رقم خورده كه بيشتر اين مشكلات از بيرون مرزها بر مردم تحميل شده و در برخي موارد اين آلام در داخل تشديد شده است.
جنگ هشت ساله و به تبع آن اتفاقات معتنابه آن يكي از اين مصائبي بود كه بر مردم ايران و بويژه استان ايلام تحميل شد و زندگي عمومي مردم را مختل و با مشكلاتي مواجه نمود كه در جاي خود بدان پرداخته شود. تاكنون كتابها و فيلمهاي بسياري نوشته و تهيه شده است كه در جاي خود شايستهي تقدير است اما همواره استان ايلام بخش مغفول جنگ تحميلي در موضوع مستندسازي است.
استان ايلام به عنوان يكي از استانهاي بكر در دوران دفاع مقدس كه اسرار ناگفتهاي در سينه دارد همواره مورد غفلت يا بيمهري دستاندركاران حوزهي دفاع مقدس واقع شده و برخي از مركزنشينان بسيار مشتاقاند كه ايلام با همان شرايط دوران جنگ تحميلي باقي بماند و تلاشي براي ساختن فيلم قابل عرض يا كتابهايي كه حق مطلب را ادا نموده باشند تاكنون صورت نگرفته است.
اما با اينحال در سطح كشور به تعداد مناسب كتابهايي نوشته شده و فيلمهايي نيز در خصوص رشادت ها و جانفشانيهاي رزمندگان دوران دفاع مقدس ساخته شده و مواردي هنوز وجود دارند كه پرداختن به آنها لايههاي پنهاني از جنگ را واگويه ميكند.
استفاده از خاطرات رزمندگان دوران دفاع مقدس و بويژه اسراي ايلامي بخشي از ناگفتههاي تاريخ ناگفتهي جنگ است كه نگارش آن ميتواند توجهها را به سمت اين استان جلب نمايد.
استان ايلام با تقديم سه هزار شهيد والامقام و 339 اسير عزيز به انقلاب و نظام تاثير زيادي در سرنوشت جنگ داشت كه مي توان بدان پرداخت.
از لايه هاي پنهان و زواياي مغفول ماندهي جنگ تحميلي در استان ميتوان به نقش منافقين و گوش برها در به اسارت در آمدن ايلاميها اشاره كرد و همچنين با بررسي اتفاقات روزمره در زمان جنگ تحميلي با بهرهگيري از خاطرات رزمندگان ،مردم عادي و عشار منطقه و البته خاطرات دوران اسارت ايلامي ها اثري قابل احترام را ارائه نمود.
نقش گوشبرها و منافقين در تاريخ هشت سالهي جنگ به گفتهي محمود منصوري(از رزمندگان و آزدگان سرافراز دوران دفاع مقدس كه مدير پست مهران بوده است) ، بسيار اندك مورد توجه و بررسي و پردازش قرار گرفته است .منافقين كه نااميد از سرنوشت خود در دوران انقلاب اسلامي از هر تلاش مذبوحانه اي براي ضربه زدن به انقلاب دريغ نورزيدند در دوران جنگ تحميلي در پشت خاكريز ها جنگ در عراق و البته در ايران در پوشش گرگهايي به نام گوشبرها اقدام به ضربه زدن به نظام اسلامي را داشتند كه اين مقال بدان بيشتر ميپردازد.
نقش گوشبرها و منافقين در دوران جنگ تحميلي در وارد نمودن ضربه و آسيب به كشور اگر بيشتر از رژيم بعث به ايران اسلامي نباشد كمتر نيست و شهادت بسياري از رزمندگان و پاسداران عزيز در جنگ با "گرا" دادن و يا نقش مستقيم اين افراد خود فروخته صورت گرفته است.
گوشبرها و منافقين در ازاي كشته و به شهادت رساندن هر رزمنده اي و يا هر بريدن هر جفت گوش ايراني مبلغ80 هزار دينار از كشور عراق پاداش دريافت ميكردند و همين امر دستاويزي براي اين گروه بود تا به خواستهي پليد خود دست يازند و اينگونه كشور ايران را عملا در دو جبههي مستقيم با عراق و غير مستقيم با منافقين مواجه كند.
"رحمت سليماني" يكي از هزاران عشاير اهل ميشخاص شهرستان ايلام است قشلاق خود را در منطقهي كولگ بوده اند كه در دوران جنگ تحميلي اسير منافقين و گوشبرها ميشود و به اسارت گرفته ميشود.
رحمت سليماني 15 ساله چوپاني است كه در مناطق عمومي كولگ در مهران گوسفندان خود را به چرا برده است و با كمين منافقين دستگير و به زور بر تن وي لباس پاسداري پوشانده ميشود تا منافقين در ازاي دستگيري وي به عنوان يك پاسدار ، پاداش و دستخوش بيشتري از عراقي ها بگيرند.
"رحمت" يك نوجوان عشاير است كه سادگي خود و زبان فارسي منافقين او را گول مي زند و به اين خيال كه اين افراد از رزمندگان كشور هستند كه براي تذكر به وي جهت دوري گزيدن از منطقه عملياتي آمدهاند دستگير ميشود و به دليل اينكه براي دستگيري يك پاسدار پاداش بيشتري به منافقين و گوشبرها ميدادند از كشتن وي صرفنظر نموده و وي را به اسارت ميگيرند.
اتفاقات جالب توجه در مسير زندگي نوجواني تا اسارت اين بزرگمرد كوچك تاريخي است ناگفته كه پرداختن به ان بسيار مؤثر در سرنوشت استان خواهد بود.
يكي ديگر از مصائب زندگي مردم استان در دوران جنگ تحميلي نحوه امرار معاش ساكنان منطقه در جنگ بوده است كه حضور رحمت به عنوان يك چوپان كه حاصل و مسئوليت زندگي خانواده ي چند نفرهي خود را در دست مي گيرد و به دشتي پر از جنگ و خطر ميبرد.
دوران زندگي در اسارت بر اساس خاطرات رزمندگان و مردم عادي استان ايلام كه به اسيري گرفته شده اند دوران پرتلاطمي است كه تاكنون صرفا به شكنجه ي آنها پرداخته شده است كه در طرح كلي "رحمت" به گوشهاي از آن اشاره ميشود.
يكي ديگر از مهمترين لايهي پنهاني كه در دوران اسارت به عنوان يك مهم مطرح ميباشد و نوشتار فوق در صدد برجستهنمودن آن است پرداختن به مقولهي آموزش و بالا بردن ميزان سواد در بين اسراست.
دوران اسارت دوران خاصي بوده است و وقتي محمود منصوري آزادهي سرافراز ايلامي با جزئيات خاصي از آن دوران تلخ و شيرين سخن به ميان مي آورد گويي همين ديروز بوده است كه اين اتفاق رخ داده است . اسم " رحمت سليماني" كه به ميان مي آيد بغض امان را از چشمان وي مي گيرد و پشت قاب عينك او خيس ميشود.
همواره تصور بر اين است كه دوران اسارت صرفا مشتمل بوده است بر شكنجه هاي روزانه و حضور در استخبارات و تنبيه و ...اما علاوه بر اين سختيها و مشقت هايي كه در برنامههاي رژيم بعث بوده است اما اسراي كشورمان همواره براي تبديل تهديد به فرصت كوشيدهاند و آموزش و سوادآموزي يكي از اين فرصت هايي است كه اسارت براي آنها به ارمغان آورد.
رحمت يك چوپان نوجوان و پانزده ساله بوده است كه از نعمت سواد خواندن و نوشتن برخوردار نبوده است كه وقتي يك ماه از دوران اسارت خود را طي ميكند در اردوگاه الرشيد با محمود منصوري(در اوايل سال 67) آشنا ميشود.پس از آشنايي اوليه، رحمت هر كدام از ايلاميها را كه ميبيند از سرنوشت گوسفندانش سؤال ميپرسد تا در نهايت از طريق محمود منصوري به او خبر مي رسد كه گوسفندان وي به سلامت به منزل برگشتهاند.
آشنايي اين دو در اردوگاه الرشيد و تكريت فصل جديدي را در زندگي در دوران اسارت رحمت سليماني مي گشايد كه سبك زندگي و مسير زندگي او را تغيير ميدهد.
رحمت يك نوجوان ساده و صميمي برخاسته از سادگي دشت و كوهستانهاي ايلام است ، اما شر و شور و هيجان خاص خود را نيز دارد كه به تدريج اقدام به سوادآموزي ميكند و در اين راه سخت و نفس گير و بدون امكانات و البته تحت شديدترين تدابير امنيتي و محدويتي اردوگاه الرشيد و تكريت براي علمآموزي گام مينهد.
روشهاي آموزشي از ابتدا تا انتها با هم متفاوت است و در اردوگاه يك جلد كلام الله مجيد در اختيار اسرا قرار ميگيرد كه به صورت نوبتي و ساعتي از آن استفاده ميكنند.رحمت وقتي معنويت و تلاش اسراي بالاي پنج سال اسارت را براي حفظ با تلاوت قرآن ميبيند به تدريج رغبتش براي يادگيري و سوادآموزي دو چندان ميشود.
سختيها و مرارتهاي اسرا در طول دورهي اسارت براي دستيابي به امكانات سوادآموزي در نازلترين سطح تغذيه و بهداشتي و رفاهي تا بدانجاست كه لوازم آموزشي از يك مداد شكسته و نوشتن روي جلد و زرورق سيگار آغاز شده و با نگارش بر جلدكاغذ سيمان و روي ستونهاي اردوگاه و آسايشگاه ادامه داشته است.
وقتي با اين شرايط سخت و ايجابي فرماندهان اردوگاه، اقدامات اسرا براي سوادآموزي يا بهرهگيري بيشتر از معنويت و قرآن و ديگر علوم روز از جمله انگليسي لو ميرفت هيچگاه نااميد نشدهاند و ابتكاري جديد به خرج دادهاند تا اينكه اين تلاشها نتيجه ميدهد و يك عدد خودكار در اختيار آنها قرار ميگيرد و زمينهي آموزش سهلالوصولتر از قبل فراهم ميشود.
تلاش رحمت و ديگر همراهان و همسفرههاي او در اردوگاه الرشيد و تكريت براي آموزش الفبا و حفظ سوره هاي كوچك قرآن آغاز ميشود تا به تدريج او الفبا را ميآموزد و با قرآن انس ميگيرد و به انحاء مختلف و تلاش شبانهروزي سورهي والفجر را به عنوان اولين سوره بلند قرآن حفظ ميكند.
شور و شوق رحمت فزوني گرفته است و به همراه محمود منصوري كه بسيار باتجربه تر از اوست و به كمك يكي از دانشجويان دانشگاه تهران كه مسئول آموزش اردوگاه بود شتاب سوادآموزي وي روز بروز بيشتر مي شود.
دوران اسارت رحمت سليماني از اواخر سال 66 تا 69 در اردوگاههاي كشور عراق بوده است. او حدود سه سال در اسارت بوده كه دوران قبل و بعد از رحلت حضرت امام خميني(ره) را درك كرده است.ختم قرآن و صلوات براي سلامتي بنيانگذار كبير انقلاب يك از كارهاي روزانهي دوران اسارت اسرا و رحمت سليماني است و وي از اين طريق به معلومات و دانش خود نيز افزوده است.
همگام با بالارفتن سطح سواد رحمت، معنويت وي نيز بيشتر شده است و در يكي از روزها رحمت هنگام خوردن ناهار با همسفره هاي خود متوجه ميشود كه به رسم ايلياتي و عشاير به صورت تند تند غذا ميخورد، كه روز بعد از همسفرههاي خود جدا ميشود.
رحمت به تدريج به يك انسان معنويتر و كاملتر نسبت به اوايل اسارت تبديل ميشود و اكنون نيز كه خبر آزدي اش را در سال 69 شينده است خوشحال ميشود و به دامان كشور بر ميگردد.
رحمت پس از ورود به ايران و پس از استقبال از طرف خانواده به زادگاه خود در ميشخاص بر ميگردد و ديپلم ميگيرد و پس از استخدام در آموزش و پرورش اكنون در سال 95 او بازنشستهي آموزش و پرورش است.
اين نوشتار بر اساس خاطرات محمود منصوري نگارش شده است و گفتگو با ديگر آزادگان سرافراز ايلامي و هم چنين رحمت سليماني بر غناي محتوايي اين اثر خواهد افزود.
ايدون باد