ویرا- حشمت اله کرمی نژاد-
چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران که به نوعی یک کارزار ناگهانی و بدون برنامه ریزی و تمهیدات معمول از پیش فراهم شده برخلاف دیگر کارزارهای انتخابات ریاست جمهوری بود به لحاظ ویژگی های منحصر به فرد آن یکی از به یادماندنی ترین کارزارهای انتخاباتی ریاست جمهوری ایران در تاریخ جمهوری اسلامی خواهد ماند.
در دوره های سیزده گانه انتخابات ریاست جمهوری ایران کاندیداها و احزاب معمولا بر اساس برنامه ریزی های از پیش تعیین شده و با استفاده از زمان مناسب وارد این کارزار می شدند اما بروز حادثه و شهادت ابراهیم رئیسی رئیس جمهور فقید کشورمان باعث شد که این دوره بصورت ناگهانی و با کم ترین تمهیدات از پیش اندیشیده شده برگزار شد. در این دوره پزشکیان در حالی در یک رقابت بسیار سخت و دشوار بدون برنامه ریزی قبلی و بصورت ناگهانی وارد کارزار انتخابات رئیس جمهوری شد که در عرصه رقابت و انتخابات رئیس جمهوری و یا کار اجرایی هیچگونه سابقه و تجربهای نداشت، در حالی که رقیبانش چه در آفتاب یا سایه دارای پیشینه، تجربه و سابقه هایی در عرصه های اجرایی و سیاسی بودند.
پزشکیان در حالی در این کارزار نماینده ی طیف اصلاح طلبان شد که این حزب با اینکه سابقه دست کم 4 دوره حکمرانی و ریاست جمهوری را داشت اما وضعیت آن متأثر از انتخابات دور گذشته در اوج خمودگی و نا امیدی بود که تأیید صلاحیت دور از انتظار مسعود پزشکیان برای ورود به این عرصه باعث شد در یک شور انتخاباتی کم نظیر اصلاحات جانی تازه تر بگیرد و مردم در کنار برخی شخصیت های شناخته شده و صاحب نام جبهه اصلاحات همچون سید محمد خاتمی، ظریف، روحانی، دکتر عارف ، جهانگیری،کواکبیان، و یک چهره ی اصلاح طلب جوان و نوظهور بنام جهرمی و البته افراد دیگر در یک هوای گرگ و میش و در فضایی ما بین تردید و یقین و امید و نا امیدی دست به یک بخت آزمایی دوباره زده و به حمایت از تنها نماینده ی جبهه ی اصلاحات برخاستند.
فضای سیاسی و اجتماعی به وجود آمده پس از کاندیدا شدن و تأیید صلاحیت پزشکیان در میان بیم و امید و یقین و تردیدها در همین فرصت بسیار کم به نوعی شبیه فضای سیاسی گشایش یافته سال 1376 و دوران کاندیدا شدن سید محمد خاتمی بود. با این تفاوت که در این دوره اگرچه که هنوز هم درصد بسیار زیادی از جامعه نتوانسته بودند به حاکمیت اعتماد و پای صندوق های رأی بروند، اما توانسته بودند مشارکت خود در انتخابات را نه به اندازه و میزان حدود 80 درصدی دوران خاتمی بلکه اندکی بیشتر از زمان انتخاب شدن شهید رئیسی برسانند.
از همان زمان کاندیداشدن پزشکیان و بعد از تأیید صلاحیت وی مشخص بود که وی در مبارزه با رقبای با سابقه و دارای تشکیلات و پایگاههای قوی سیاسی و اجرایی همچون قالیباف و جلیلی و چند کاندیدای پوششی نه چندان تأثیرگذار همچون زاکانی و قاضی زاده که البته ناخواسته نقش بسیار مهمی در پیروزی پزشکیان و شکست جلیلی داشتند مبارزه ای بسیار سخت و دشوار را در پیش رو دارد.
این رقبای پزشکیان با تمان توان و امکانات و پیشینه و توان مالی و سوابق مبارزاتی و اجرایی و پشتیبانی بخشی از بدنه ی دولت فعلی از آنها همانطوری که در گفتگوها و جلسات مناظره خود نیز اعتراف می کردند،عزم خود را جزم کرده بودند که به هر شکل ممکن از پیروزی پزشکیان و رئیس جمهور شدن او جلوگیری کنند. جمله معروف زاکانی که در جواب پزشکیان زمانی که با کنایه ای سنگین از وی پرسید تا آخر می مانید که ...؟ و زاکانی نیز جواب داد: تا آخر می مانم و اجازه نمی دهم شما رئیس جمهور شوید بی شک تا سالهای سال در حافظه مردم ایران خواهد ماند و به یک دیالوگ ماندگار در بین مردم تبدیل خواهد شد.
این رقبای پزشکیان شاید به این دلیل که پیش بینی کرده بودند در صورت افزایش مشارکت مردم نسبت به دور نخست که حدود 40 درصد بود قافیه ی مبارزه را باخته اند خود را به آب و آتش زدند که به هر طریق ممکن از پیروز شدن پزشکیان که بوی آن از فضای اجتماعی جامعه به مشامشان رسیده بود جلوگیری کنند که در این کارزار سخت رقبای پزشکیان یا هواداران دارای تشکیلات آنها در بسیار مواقع مرزهای یک رقابت و مبارزه سالم و جوانمردانه را زیر پا گذاشتند و با تولید انبوه کلیپ ها و محتواهای تخریب کننده و تبلیغات انتخاباتی غیر سالم عرصه را بر این رقیب تنهای خود بسیار تنگ کردند.
پزشکیان در این کارزار اگرچه که از داشتن تشکیلات سازمانی برای پشتیبانی از خود محروم بود اما با جلب اعتماد مردم خصوصاً درصدهایی از جمعیت خاموش و قهرکرده با انتخابات و البته با همراهی شخصیت های تأثیر گذار و مورد قبول مردم از جبهه ی اصلاحات، صادق بودن با مردم در وعده های انتخاباتی، اشراف داشتن بر موضوعات روز جامعه و توانمندی در مناظرات انتخاباتی و برملا نمودن برخی دیدگاههای افراط گرایانه و سیاست های تحریم آور و زیانبار رقیب خود و صد البته انگشت گذاشتن بر نقاط تاریک و زیانبار دوران مدیریتی اودر زمان فعالیتش در شورای عالی امنیت ملی توانست اکثریت جامعه ی رأی دهندگان کشور را با خود همراه کند.
یکی از دلایل پیروزی پزشکیان در این کارزار و جا گذاشتن رقیب،همراه بودن طیف وسیعی از سیاست مداران شناخته شده از جمله چند رئیس جمهور و رئیس قوه و وزیر و البته چهره ها و شخصیت های پرشمار سیاسی و فرهنگی و هنرمندان و دیگر طیف های متفاوت جامعه با وی بود و در مقابل جلیلی رقیب مقابل وی نه تنها از همراهی شخصیت های تأثیرگذار و دارای وجهه اجتماعی برخوردار نبود بلکه بسیاری از چهره ها و پوششی های همراهش نه تنها باعث اقبال مردم به وی نشدند بلکه باعث ریزش بخشی از آرای وی و زمینه سازی شکست او شدند. حتی قالیباف که هم فکر و هم جبهه ای با جلیلی بود و بخشی از ائتلاف به نتیجه نرسیده اصول گرایان برای شکست پزشکیان بود بعد از شکست در دور اول در دور دوم حاضر به حمایت قاطع و دل و جانی از جلیلیان نبود و زیر فشار گروههای حامی جلیلی برای حمایت آشکار از او صرفاً یک بیانیه ی کم جان را با اکراه و بی میلی در حمایت از جلیلی صادر کرد.
ناکامی اصول گرایان در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری که حداقل برای چهار یا هشت سال آنان را از بدنه ی حکمرانی کشور دور کرده و اندیشه ها و آرزوهایشان را نقش بر آب کرده است است باعث شد که اصلاح طلبان از دل یک حادثه ی ناگهانی و غیرمنتظره کمر راست کنند و پس از یک وقفه ی سه ساله بار دیگر سکان دولت را در دست بگیرند.
پیروزی اصلاح طلبان در این کارزار در حالی که حدود نیمی از واجدین شرایط رأی دادن کشورمان همچنان با صندوق های رأی قهر کرده بودند و حمایت بیش از 16 میلیون نفر از پزشکیان نه صرفاً بخاطر حمایت همه این افراد از برنامه های وی بلکه بخشی از این آراء بخاطر جلوگیری از حاکم شدن نوعی تفکر تمامیت خواهانه زیان داده در بین مردم و دور کردن این تفکر از جامعه ایران بود.