✍️ویرا-محمدتقی فیضی- گاهی اوقات ظاهر یک موضوع آنچنان باشکوه و عوام پسند جلوه می نماید که باطن زیان آور و ویران کننده اش را به سهولت نمی توان درک نمود. یکی از مصادیق این مطلب، نوحه سرایی در مراسمات خاکسپاری اموات است.
مصیبت برای بازماندگان و مشخصاً خانواده و نزدیکان شخص متوفی نه اندوهناک یا حزن انگیز، بلکه بسیار سخت، جانکاه و جگرسوز است. به همین دلیل از قدیم الایام و بر اساس حس و عاطفه انسانی و نیز بر اساس آموزه های دینی، اقوام، نزدیکان، آشنایان و همسایگانِ خانواده داغدار متوفی که خودشان طبعاً از مرگ یک عزیز اندوهناک و غمگین شده اند، لکن برای تسکین آلام و مرهم گذاشتن بر داغ سخت و سنگین دل خانواده متوفی در روز خاکسپاری و سایر مراسمات ترحیم، در کنار آنها باقی می ماندند تا تحمل این مصیبت بزرگ برای بازماندگان آسان تر و مانع از وارد آمدن لطمات شدید عاطفی بر روح و روان ایشان گردد. این حضور هرگاه با صدای آرام بخش قرآن همراه می شد، جزع و فزع و بی تابی بر مصیبت را در فضای آرامش بخش وحیانی و ایدئدلوژی مبتنی بر فانی بودن دنیا برای کل بشریت و زندگی ابدی در دنیای دیگر را با اقبال عمومی مواجهه ننموده و همین باعث می شد تا خانواده معزا صبر و شکیبایی بیشتری را در مقابل مصیبت وارده در افکار و نگرش خود پرورش دهند.
این یک قاعده روانشناسی و جامعه شناسی است که نگاه و بینش اطرافیان و جامعه نسبت به یک موضوع، بر درک و رویکرد هر فردی نسبت به آن موضوع تأثیر عمیق و فراوانی دارد.
در روزگاری نه چندان دور که طلاق در اذهان عمومی جامعه، بسیار سخت و شائبه برانگیز تلقی می شد، بسیاری از زنان و خانواده های آنان، علیرغم تحمل سختی های غیرقابل تحمل در زندگی زناشویی، علیرغم میل باطنی هیچگاه حاضر به طلاق گرفتن نمی شدند؛ اما امروزه به دلیل رشد سطوح فکری و عقلی و تلطیف بینش جامعه نسبت به موضوع طلاق، دیگر بانوان حاضر به تن دادن به تحمل سختی ها و مخاطرات غیرقابل اصلاح در زندگی مشترک نیستند و هرگاه از بهبود وضعیت ناامید شوند، گزینه طلاق را که حتی خداوند در کتاب مقدس آن را مباح دانسته است، انتخاب می کنند.
ذکر این مطالب برای تشریح این مطلب است که ایجاد فضای هولناک، یأس آفرین و سوزوگدازهای تصنعی توسط مداحان خاکسپاری، همین بینش و رویکرد را در نگاه جامعه نسبت به مقوله مرگ افراد تقویت می نماید و به تبع ایجاد و تقویت این بینش، خانواده و نزدیکان متوفی، سختی و بحران های شدیدتری را به علت از دست دادن عزیز خود متصور می شوند و چه بسا در این مقوله، امید داشتن به الطاف الهی، تمکین در مقابل مقدراتی که هر لحظه ممکن است اتفاقات مشابهی را برای دیگران نیز رقم بزند و قائل شدن به صبر و شکیبایی در مقابل مصیبت از طرف خانواده و نزدیکان معزا امری نامقبول و غیرمتعارف جلوه نماید. رویکردی که اگر نگوییم جوامع غربی، لکن جوامع پیشرفته و متمدن در کنار احترام نهادن به عواطف و احساسات منطقی و معمول بشری و انسانی با آن کنار آمده اند.
علی ایحال آنچه که از این مبحث نتیجه گرفته می شود آن است که نوحه سرائی مداحان در مراسم خاکسپاری نه تنها امری عبث و بیهوده بلکه عامل ویران کننده بر سلامت روح و روان خانواده و نزدیکان متوفی می باشد. هر چند که مع الاسف مداحان این عرصه برای پررونق کردن و بازارگرمی شغل و کار خود آنچنان از کلمات، جملات و عبارات جگرسوزی استفاده می نمایند که فضای حاکم بر اشک و آه و ناله یک مراسم خاکسپاری و اینکه هر که با این فضای تصنعی مداح همراهی نکند، لابد دلسوز و هم درد خانواده معزا نیست، اجازه تعمیق فکری و اقدام عاقلانه و دوراندیشانه را به دیگران نمی دهد تا به جای پاشیدن نمک بر زخم مصیبت خانواده معزا، با ایجاد فضایی آرام و تبدیل نگاه هولناک و جنون آمیز به مقوله مرگ به بینشی منطقی و مختوم برای کل بشریت، مصیبت وارده را بر بازماندگان قابل تحمل نموده و به رسالت همدردی عاقلانه و خیرخواهانه خود از حضور در کنار بازماندگان جامعه عمل بپوشانند.
امیدواریم در جامعه ما که هر روز مولفه های ناامیدکننده و حزن انگیز به ساختار فرهنگی و مذهبی آن اضافه می شود، یا خود مردم و روح بیدار و عمومی جامعه و یا اینکه مسئولینِ با درک و درایت، برای این موضوع چاره اندیشی کرده و بساط این بدعت و مخدر سمی، پریشان کننده و ویرانگر روح و روان جامعه و سلامت مصیبت دیدگان را برای همیشه برچیده نمایند
@weerair