مرگنویسها قهرمانسازی نکنند!
سایت خبری ویرا - فرجاله صیدمحمدی-سالانه ۱۶ میلیون نفر در دنیا به خودکشی فکر میکنند و در اهمیت پیشگیری از خودکشی همین بس که دهم سپتامبر با نام روز پیشگیری از این آسیب اجتماعی و روانی نامگذاری...
بر اساس برآورد سازمان بهداشت جهانی در یک سال بیش از ۷۰۰ هزار نفر در کره خاکی دست به خودکشی میزنند و تاثیرات عمیق ناشی از فقدان فردی که خودکشی نموده در نزد اعضای خانواده بسیار بیشتر از مرگ طبیعی آن فرد است.
خودسوزی زنان در ایلام از دردناکترین انواع خودکشی محسوب میشود
برای خودکشی به عنوان چهارمین عامل مرگ جوانان دلایل متعددی ذکر شده است و حدود ۸۰ درصد خودکشیها در کشورهای توسعهنیافته با درآمد پایین رخ میدهد و سم، دارآویز و سلاح گرم اصلیترین ابزار خودکشی هستند که با تاسف در ایلام خودسوزی زنان از دردناکترین انواع خودکشی محسوب میشود.
مرگ خودخواسته برای بیماران لاعلاج در برخی نقاط جهان به یک قانون تبدیل شده است اما زمانی که زنی جوان و روستایی در دهلران و مهران ایلام تن خود را به دست آتش میسپارد و نشانهای از بیماری لاعلاج در وی یافت نمیشود باید دلایل شیوع این سرطان فرهنگی روانی را در جامعه و محیط سکونت وی جستجو کرد.
در چرایی خودکشی در هر منطقه نسبت به مناطق دیگر فرضیههای متفاوتی مطرح است اما چنانچه در یک روستا یا محلهی کوچک فردی به هر طریق دست به خودکشی زد و پس از آن افراد دیگری خودخواسته به زندگی خود پایان دادند این آسیب اجتماعی را باید در نحوه برخورد جامعه با فردی که پیشتر خودکشی نموده است جستجو کنیم.
براستی آیا برگزاری آیین باشکوه ختم و نصب بنر ( مرگنویسها) با تصویر بزرگ از فردی که خودکشی نموده است در سطح معابر و خیابانها و قهرمانسازی از او عاملی انگیزاننده برای جوانانی که در معرض آسیب روانی قرار دارند و با انواع آسیبها بویژه بیکاری و فقر مواجه هستند، نمیباشد.؟
خودکشی در استان ایلام به عنوان یکی از آسیبهای اجتماعی پرتکرار همواره خوراک فکری جامعهشناسان و روانشناسان بوده است و کارشناسان معتقدند نصبر بنر بزرگداشت و برگزاری آیین ترحیم در مساجد در قهرمانسازی فردی که خودکشی نموده است بیتاثیر نیست و احتمال بالارفتن تعداد خودکشی را افزایش میدهد.
در برگزاری آیین گرامیداشت برای متوفی در فرهنگ ایرانی به جهت جایگاه اجتماعی و پیوست فرهنگی آن ویژگیهای مثبت بسیاری ذکر شده و این گزارش در پی ممانعت از برگزاری مراسم ختم برای خانوادهها نیست اما معتقد است از افرادی که تابوی خودکشی را شکستهاند و به هر دلیلی به زندگی خود پایان دادهاند نباید قهرمان بسازیم و اجازه ندهیم جامعه با وی همدردی نمایند و قبح خودکشی بشکند.
ناگفته پیداست که پیوند و ازدواج بین خانوادههایی که در گذشته فردی در آنها خودکشی نموده بسیار دشوار است و همین امر باعث خدشه به کانون خانواده میشود.
نحوه مواجهه با خودکشی در دهههای گذشته در ایلام متفاوت بوده است و برگزاری آیین ختم برای فردی که خودکشی کرده بود به ندرت برگزار میشد.
دهه هفتاد دهه پنهانکاری خودکشی در ایلام بود
خلیل کمربیگی جامعه شناس ایلامی به ویرا میگوید:
«در سالهای آغازین دهه هفتاد، نوع مواجهه در برخورد با مسأله “گناه و جرم” بود؛ برگزاری مراسم فاتحه خوانی برای افراد خودکش با اکراه انجام می گرفت و شرکت در چنین مراسمی گناه تلقی می شد. برخی از روحانیون شهر از ختم این گونه مراسم خودداری می کردند. اغلب خانواده ها، خودکشی را پنهان کرده تا از سوی دوستان و آشنایان برچسب نخورند. می توان دهه هفتاد را دهه “مخفی سازی” مسأله خودکشی در ایلام نامید. با ورود به دهه هشتاد، هیولای خودکشی در سراسر استان ظاهر شد، منازل فقیر و غنی، بی سواد و با سواد، شهری و روستایی، مذهبی و غیرمذهبی را درنوردید و همه را پشت سر نهاد؛ شیوه قبلی جای خود را به افسوس و همدلی داد؛ از کراهت شرکت در مراسم کاسته شد؛ گفتن از خودکشی نه جرم تلقی شد و نه ناپسند و کریه به حساب می آمد.
می توان دهه هشتاد را دهه “آشکارسازی و همدلی نمودن” با افراد و خانواده های خودکش نامید. »
در دهههای آغازین انقلاب، حتی قبل از آن و اکنون در نزد خانوادههای مذهبی که اساس زندگی دینی خود را بر مبنای فتوای آیات عظام پیریزی نموده و مینمایند؛ فتوای ایشان نصبالعین بود .
آیتالله مکارم شیرازی در این باره میگوید: «خودکشی به یقین از گناهان کبیره است و مالکیت انسان نسبت به نفس خویش، نمىتواند دلیلی بر خودکشی شود. همان گونه که مالکیت انسان نسبت به اموالش، نمىتواند مجوز آتش زدن آن گردد. البته باید تمام مراسم را براى این گونه افراد مانند مسلمان عادی انجام داد، و براى نجات آنها دعا کرد، شاید مشمول عفو الهى واقع شوند.»
خانوادهها به دلیل گناه بودن فعل خودکشی ، حفظ آبرو در بین دوستان و خویشان خود از ذکر واژه خودکشی برای اعضای خانواده اکراه داشتند و معمولا دلایل بسیاری از خودکشیها عنوان نمیشد و پنهانکاری بیشتری صورت میگرفت و تابو محسوب میشد.
در یک دوره نیز برخی مرگهای مشکوک که ذکر آنها بدتر از عنوان خودکشی بود مانند مرگ به دلیل استفاده از مشروبات تقلبی یا قتلهای ناموسی به عنوان خودکشی ذکر شدند که همین امر به افزایش آمار خودکشی در ایلام افزود.
دهه ۹۰ دهه قهرمانسازی از افراد خودکش بود
کمربیگی در پاسخ به این سوال که چرا در دهه ۹۰ تا حدی تابوی خودکشی شکسته شد افزود:
«با سپری شدن دهه هشتاد، در سال های آغازین دهه نود و فراگیری اینترنت و شبکه های اجتماعی مجازی در استان، شیوه مواجهه با خودکشی نیز تغییر کرد و “مظلوم نمایی و قهرمان سازی” جایگزین شیوه های قبلی گشت. هر چه بر تعداد کانال ها و گروه های مجازی افزوده می شد، رویکرد غیرعلمی در زمینه خودکشی نیز نمود بیشتری یافت.
وی ادامه داد: افراد کم اطلاع از سواد رسانه و فضای مجازی، برای خودنمایی، جذب مخاطب و در کانون توجه قرارگرفتن، با استفاده از تیترها و متن های احساسی و هیجانی، مسابقه ای در خصوص پوشش اخبار خودکشی در ایلام راه انداخته و در پی جلب توجه بیشتر برآمدند.اغلب این افراد که سواد رسانه ای کافی در این زمینه ندارند، جزیی ترین زوایای زندگی افراد خودکش را در رسانه منتشر می کنند. داستان زندگی آنها را تعریف می کنند؛ با نشان دادن تصاویر، لوازم شخصی، وصیت نامه و حتی نشان دادن دستخط افراد خودکش، به قهرمان سازی روی آورده و به جای بازدارندگی به اشاعه آن کمک می کنند. می توان دهه نود را در خصوص نوع مواجهه با خودکشی، دهه “برجسته سازی اخبار خودکشی” در رسانه های استان نامید.»
نصب بنر، تجلیل از افرادی است که خودکشی موفق داشتهاند
مسعود پوررحیمی از روانشناساسان مطرح ایلامی به ویرا میگوید:
در خصوص آسیب اجتماعی خودکشی که سالهاست گریبانگیر استان ما شده است، لزوم توجه جدی برای کنترل و مهار آن یک اقدام ضروری و حیاتی به شمار میآید.
آنچه که در این مورد نیاز به اطلاعرسانی و فرهنگسازی دارد بخش آیینهای ترحیم برای افرادی است که خودکشی موفق داشتهاند و بازماندگان برای آنها اقدام به برگزاری مراسم مینمایند.
لازم است بدانیم تا جایی که در زمینهی شناخت علل اصلی مؤثر در خودکشی و گرایش افراد به این آسیب اجتماعی اقدامی صورت نگرفته، برگزاری آیینهای گسترده و نصب بنر تا حدودی تجلیل از این افرادی است که خودکشی موفق داشتهاند و میتواند به عنوان یکی از عوامل ثانویه در تسهیل اقدام به خودکشی و حتی افزایش میل افرادی که دارای ویژگیهای مشابهی با فرد خودکشی کرده دارند، تاثیر برانگیزاننده داشته باشد.
یک جامعهشناس ایلامی که نخواست اسمی از وی برده شود به ما گفت:در آیین فاتحهخوانی برای افرادی که خودکشی کردهاند بیشتر حاضران به احترام دیگر اعضای خانواده که ارتباط خوب و مناسبی با مردم داشتهاند شرکت میکنند و نمیتوان آنها را از حضور در این مراسمها منع کرد.
وی می افزاید:اگر برادر یا پدر یک فرد اجتماعی یا سرشناس در ایلام خودکشی نماید بخش عظیمی از جامعه برای عرض تسلیت به وی حاضر میشوند و چه بسا منزل مسکونی ظرفیت پذیرش افرادی که برای عرض تسلیت حاضر شدهاند را نداشته باشد و به ناچار باید در مسجد برگزار شود.
به زعم نگارنده افراط و تفریط در بیان یا پنهانکاری یا آشکارسازی خودکشی در ایلام یکی از دلایل خودکشی در ایلام بوده است و نه پنهانکاریهای گذشتگان و نه در بوق و کرنا نمودن خودکشی در جامعه در حال گذار امروز ایلام نتوانست از غلظت آمار خودکشی بکاهد.
با ظهور و بروز شبکههای اجتماعی در اواسط دهه ۹۰ و ورود افراد بدون تخصص به عنوان فعال مجازی که برای جذب مخاطب به تولید محتوا از زندگی افزادی که خودکشی کردهاند پرداختند و این نوع مرگ را مرگ غرورآفرین خواندند و چون «چالش نهنگ آبی » مروج خودکشی در بین نوجوانان و جوانان شدند.
چه باید کرد؟
پیشگیری از خودکشی با گفتگو با فردی که از نظر روانی دچار آسیب شده باید از سوی روانشناسان و یا اعضای خانواده که توان انتقال امید را به فرد در معرض خودکشی دارند انجام شود، دسترسی آزاد رسانهها به آمار خودکشیهای استان به سهولت انجام شود تا کارشناسان در تحلیلهای خود بر مبنای یک آمار واقعی اظهار نظر نمایند، یک دستگاه واحد مسئولیت تام و تمام آسیبهای اجتماعی به ویژه خودکشی را در اختیار بگیرد که از بودجه مناسب، اختیار عمل و کارشناسان ویژه برخوردار باشد، اجازه نصب بنر با تصویر بزرگ از افرادی که خودکشی نمودهاند داده نشود و همانند دوره کرونا که اجازه چاپ آگهی ترحیم داده نمیشد اجازه چاپ بنر با عناوین مختلف “حلالم کنید” و … که بیشتر ترویج پدیده خودکشی و نوعی قهرمانسازی از فردی که خودکشی کرده است میباشد، داده نشود و پس از ماهها فرهنگسازی و تلاش کارشناسان حوزه اجتماعی و روانی برگزاری مراسم ترحیم برای فردی که خودکشی نموده است صرفا در منزل مسکونی متوفی برگزار شود و پژوهشگران مسایل اجتماعی برپایه یک طرح حمایتی در بین عمومیت مردم حضور یابند و به صورت چهره به چهره با خانواده های در معرض خطر گفتگو و حل مسأله کنند.
لازمهی تحقق این مسائل مطروحه در گزارش، بازنگری در نحوهی برخورد با این آسیب اجتماعی در سطح کلان کشور است و بیکاری، فقر، عدم عدالت اجتماعی و آزادیهای فردی باید توسط مسئولان ذیربط مدیریت شود تا از پارهشدن آرزوهای جوانان با طناب دار جلوگیری شود.