چرایی مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری
✍ویرا- علیرضا سروری اکنون که در آستانه چهاردهمین دوره انتخابات زود هنگام ریاست جمهوری قرار داریم و یکی از سه کاندیدای معرفی شده جبهه اصلاحات توانسته از سد شورای نگهبان بگذرد؛ بحث مشارکت یا عدم مشارکت...
✍ویرا- علیرضا سروری
اکنون که در آستانه چهاردهمین دوره انتخابات زود هنگام ریاست جمهوری قرار داریم و یکی از سه کاندیدای معرفی شده جبهه اصلاحات توانسته از سد شورای نگهبان بگذرد؛ بحث مشارکت یا عدم مشارکت در انتخابات پیشرو به یکی از موضوعات قابل توجه در بین منتقدان وضعیت موجود در کشور تبدیل شده است.
من به عنوان یک شهروند منتقد وضعیت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جامعه که حق تعیین سرنوشت برای خود قایل است؛ بر خلاف دورههای قبل و به دلایل زیر تصمیم به مشارکت در انتخابات را دارم:
• بسیاری از ما ایرانیان در انتقاد به وضعیت موجود و در چند دوره قبل، گزینه عدم مشارکت در انتخابات را برگزیدند. اما باید توجه داشت که این عدم مشارکت نه یک راهبرد و بلکه یک تاکتیک باید بوده باشد. راهبردها به ندرت تغییر پذیرند اما انتخاب تاکتیک متناسب با شرایط است. بعید به نظر میرسد نتیجه تاکتیک عدم مشارکت، به سادگی چیزی فراتر از گشایش فعلی باشد. لذا عدم بهرهگیری از فرصت پیشرو غیر عقلانی به نظر میرسد.
• برخلاف سال 92 و 96 که جبهه اصلاحات ناچار به حمایت از کاندیدای نیابتی (حسن روحانی) شد، اما این بار نماینده جبهه اصلاحات از سد شورای نگهبان گذشته است. بدیهی است باقیمانده اعتبار این جبهه ضامن موفقیت این کاندیداست و اگر او نتواند در مقابل دولت سایه، دخالت کانونهای قدرت و فساد، مداخله نظامیان در تمامی عرصههاو گسترش ریاکاری مقاومت کند، فاتحه جبهه اصلاحات برای همیشه در ایران خوانده است. این مهم میتواند ضمانتی حداقلی برای موفقیت دولت مسعود پزشکیان باشد. برخلاف سایر کاندیداها که هیچ حزب یا جناحی حاضر به قبول ضمانت کارآمدی آنها نیست.
• مخالفان مشارکت در انتخابات پیشرو از ارایه راهکار عملی آلترناتیو عاجز هستند. تجربه اعتراضات خیابانی در چند سال اخیر نشان داد این مسیر پرهزینه و زیانبخش است. عوامل متعدد و غیر قابل کنترل در خشونت آمیز شدن آن موثر است و امکان سرکوب خشونتبار آن نیز میسر است. لذا انتخاب یک مسیر گام به گام و کم هزینه اما نتیجه بخش برای اصلاح مملکت به مراتب به نظر عقلانیتر است.
• در سالهای اخیر بسیاری از مخالفان و منتقدان وضعیت موجود امیدوار و چشم به راه مداخله قدرتهای خارجی بودند. اما اتفاقات اخیر در عرصه مناسبات بینالمللی توهمآمیز بودن این پندار را برملا ساخت. شکی باقی نمانده که هیچ قدرت خارجی در مسیری مبهم که هرج و مرج، تلفات سنگین متقابل و فقدان قدرت مرکزی جایگزین از نتایج احتمالی آن باشد قدم نخواهد گذاشت.
• با احترام به تمامی ایرانیان خارج نشین که منتقد وضعیت کشور هستند، اما من که در داخل این کشور زندگی میکنم و روزانه با فشار سرسام آور تورم، گرانی و مشکلات معیشتی متعدد دست به گریبان هستم؛ تسلیم نسخههای خارج نشینانی که در کشورهای توسعه یافته از رفاه نسبی و درآمد کافی برخوردار و حتی از رسیدن به یک گفتمان واحد هم عاجز هستند، نمیشوم.
• امروز در سپهر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ما طیفی از مدیران سیاسی برای ما تعیین تکلیف میکنند که از علم مدیریت بی بهره و فهمی از مشکلات معیشتی مردم و منشاء این مشکلات ندارند. آنها برای بهرهمند ساختن نزدیکان و بستگان خود از کیک قدرت، به راحتی آب خوردن قانون و اخلاق را زیر پا میگذارند. هر روز بخشی از فساد و ناکارآمدی اقتصادی و مدیریتی آنها بر ملا میشود و ریا و تزویر به اساسیترین آسیب فرهنگی جامعه ما تبدیل شده است. مصداق بارز گفتمان دروغین این طیف در مناظرات تلویزیونی هویدا است. تداوم حتی یک روز بیشتر مدیریت این طیف برای ایران ما و برای فرزندان این سرزمین زیانبار است.
لذا اکنون که مؤلفههای سیاسی قدرت تمامی ابعاد زندگی از جمله اقتصاد، معیشت، سلامت، فرهنگ، محیط زیست و زندگی آینده فرزندان ما را تحت تأثیر خود قرار داده است؛ استدلال خود برای مشارکت در انتخابات را با این جمله ارزشمند منسوب به کارل پوپر اندیشمند و فیلسوف سیاسی برای یادآوری به خودم به پایان میرسانم که: «کسی که در فعالیت سیاسی جامعه خود مشارکت نمیکند صرفاً یک بی تفاوت نیست بلکه یک انسان بیخاصیت است».