نقدی بر رویکرد ایلی انتخابات مجلس در ایلام
✍ویرا – اکبر امیدی استان ایلام از قدیم الایام محل زندگی ایلات و طوایف متعدد بوده به گونهای که کمتر ایلامی اصیل یافت میشود که به یکی از ایلات یا طوایف موجود استان وابستگی خونی نداشته باشد....
✍ویرا – اکبر امیدی
استان ایلام از قدیم الایام محل زندگی ایلات و طوایف متعدد بوده به گونهای که کمتر ایلامی اصیل یافت میشود که به یکی از ایلات یا طوایف موجود استان وابستگی خونی نداشته باشد. وابستگی به ایل و قبیله در بین بعضی از افراد منتج به رفتار و افکاری میشود که از آن با عنوان «ایلگرایی» یاد میکنند.
تفکر ایلی به خاطر ویژگی «انسجام بخشی» آن دارای پیامدهای مثبتی است و میتواند بسترساز توسعه باشد. اما وقتی ویژگی دیگر آن یعنی «رقابت» برای کسب منافع بیشتر از منابع محدود موجود، به میان میآید؛ منافع ایلی جای منافع ملی را گرفته و تفکر «ایلگرایی» به همهی زمینهها تعمیم پیدا میکند. نمود چنین تفکری بیشتر از همه در «انتخابات» های محلی تجسم پیداکرده و در استان ما ویژگی ضد توسعهای مییابد.
از آنجا که نتایج تحقیقات در چند دهه اخیر نشان داده اقتصاد ایران مبتنی بر «اقتصاد رانتیر» بوده و یکی از مهمترین ویژگیهای دولت رانتیر؛ غالب بودن«رویکرد توزیعی» بر«رویکرد تولیدی» است، لذا در یک جامعه ایلی، توزیع منافع حاصل از فروش نفت در بین مردم به انحاء مختلف؛ به صورت طبیعی حس رقابت و انسجام در بین ایلات را برای به دست آوردن منافع دولتی بیشتر، تقویت خواهد کرد.
در فقدان شفافیت و قانون؛ نمایندگان مردم در دستگاههای قانونگذار و اجرایی، از قدرت قابلتوجهی برای چانهزنی، جذب و توزیع منابع، برخوردار خواهند بود. در چنین شرایطی در عرصهی انتخابات محلی حس «رقابت» و «انسجام» تشدید شده و به سایر حوزهها نیز گسترش داده میشود. تمایل غالب ما ایرانیان به راههای میانبر و یک شبه برای رسیدن به مال و مقام – بدون حایز شرایط لازم بودن- از یک طرف و فقدان نظارت بر تخلفات افراد ذینفوذ از طرف دیگر؛ در آستانه انتخابات بازار وعده و وعیدها را کاملاً گرم میکند. با گرم شدن تنور انتخابات گرایشهای سیاسی سطحی افراد فرصت طلب به حاشیه رفته و «هم ایلی بودن» به یک اصل اساسی تبدیل میشود. در چنین شرایطی پایبندی به تفکرات، به فراموشی سپرده شده و مشاهده شده، افرادی با گرایشات سیاسی متفاوت در دفاع از هم ایلی غیر هم فکر؛ در پشت تریبون قرار گرفته و به ایراد سخنرانی بپردازند.
یکی دیگر از دلایل گسترش تفکرات ایلی شفاف نبودن شناخت مردم از تعاملات قانونی و در عوض شفاف بودن شناخت آنها از روابط ایلی و قبیلهای است. فقدان نظارتهای قانونی بر عملکرد و تصمیمات مدیران و منتخبان باعث شده تا تصمیم گیران بتوانند در راستای منافع خود یا ایل و تبارشان تصمیمگیری نموده و منافع دیگران را نادیده بگیرند. این همان روندی است که عموم مردم شناخت یا اعتقاد چندانی از اصول یا منابع قدرت و چگونگی تصمیمگیری در آن را ندارند اما همین مردم؛ از شناخت کافی در تعاملات ایلی و قبیلهای برخوردار هستند. بدیهی است در چنین شرایطی روابط قانونی را در قالب روابط ایلی و قبیلهای ترجمه می کنند. شناخت آنها از روابط ایلی شفاف و اعتماد آنها نیز بیشتر است. در نتیجه به نزدیکترین و قابل اعتمادترین روابط خود؛ که روابط ایلی است اعتماد میکنند نه به دورترین و غیرقابل اعتمادترین آنها که قانون است.
نتیجهی چنین روندی، از یک طرف به حاشیه رفتن و یا حذف افراد شایسته و توانمندی است که فاقد پشتوانه ایلی و طایفهای قوی در استان هستند و از طرف دیگر قدرت یافتن کسانی است که صلاحیت و توانمندی لازم را نداشته و به صرف خواست ایل یا طایفه، به قدرت رسیدهاند. در نتیجهی گسترش چنین تفکری، شایسته سالاری فراموش شده، نخبگان و چهره های توانمند فاقد پشتوانهی ایلی به حاشیه رفته و حقوق عموم افراد جامعه و حتی حقوق کسانی که با تعصب تمام، سینهچاک این تفکر بوده و حامی کاندیدای هم ایلی خود بودهاند؛ در بلندمدت مورد بیتوجهی قرار گرفته و پایمال میشود.
از آنجا که از رسانه و مطبوعات به عنوان رکن چهارم دموکراسی یاد میشود؛ در چنین شرایطی از اهالی رسانه که باید نقش روشنگری و آگاهی بخشی را ایفا کنند، انتظار میرود از دمیدن بر آتش مخرب «ایل گرایی» دوری کرده و به معیارهای حرفهای خود پایبند باشند و یقین داشته باشند پایبندی به چنین اصلی؛ احترام به شعور و آگاهی مخاطبان آنهاست!